• لذت انتقام • { par ۱۰ } ° فصل دوم °
• لذت انتقام • { par ۱۰ } ° فصل دوم °
《 دوماه بعد 》
|~| توی این دوماه ات توی عمارت کوک یواشکی به دور از چشم هانول کار میکرد ، یک نفر به گروه جونگ کوک که کارش پخش مواد مخدر بود اضافه شده بود ، اسمش مین یونگی بود . اون از طرف رئون اومده بود ولی کوک نمیدونست |~|
ویو کوک
امروز صبح دیگه محموله ها میرسن به بندر بوسان و ظهر هم میرسن دست خودم .
کوک: تهیونگ حواست چهار چشمی به محموله هاست خب؟
ته : چشم
کوک: سوکجین تو همه جارو بدون جلب توجه زیر نظر داشته باش و هرکس مشکوک رو دیدی دریغ نمیکنی درجا میکشیش ، فهمیدی؟
جین: چشم .
کوک: سریه بدویین برین
تهجین : چشم
^ شب ^
وای دلم شور میزنه چرا پس نمیان . نشسته بودم روی کاناپه توی عمارت هم فقط اون دختره با خانم لی بودن . گوشیم رو برداشتم تا رمزش رو باز کردم تهیونگ حراسون اومد تو.
ته : ج جو جون جونگ کوک.
کوک: چ چی شده چرا اینطوریی؟
ته : محموله ها ( نفس نفس میزد)
کوک: بنال دیگه ( داد )
ته : محموله ها لو رفتن الان هم دست پلیسن .
یکدفعه از توی آشپز خونه صدای شکستن یک چیز شیشه ای اومد .از توی حال آشپز خونه دیده میشد ، همون دختره لیوان رو شکست ، بهش ک کردم .
ته : مین یونگی رفته تا بفهمه کار کیه
* نیم ساعت بعد *
مین یونگی حراسون اومد داخل.
یونگی: پیدا کردم اون عوضی خیانتکار کیه
تهکوک: کیه ؟
یونگی: اون کسی که لومدن داده .....؟...هست
ادامه دارد....
《 دوماه بعد 》
|~| توی این دوماه ات توی عمارت کوک یواشکی به دور از چشم هانول کار میکرد ، یک نفر به گروه جونگ کوک که کارش پخش مواد مخدر بود اضافه شده بود ، اسمش مین یونگی بود . اون از طرف رئون اومده بود ولی کوک نمیدونست |~|
ویو کوک
امروز صبح دیگه محموله ها میرسن به بندر بوسان و ظهر هم میرسن دست خودم .
کوک: تهیونگ حواست چهار چشمی به محموله هاست خب؟
ته : چشم
کوک: سوکجین تو همه جارو بدون جلب توجه زیر نظر داشته باش و هرکس مشکوک رو دیدی دریغ نمیکنی درجا میکشیش ، فهمیدی؟
جین: چشم .
کوک: سریه بدویین برین
تهجین : چشم
^ شب ^
وای دلم شور میزنه چرا پس نمیان . نشسته بودم روی کاناپه توی عمارت هم فقط اون دختره با خانم لی بودن . گوشیم رو برداشتم تا رمزش رو باز کردم تهیونگ حراسون اومد تو.
ته : ج جو جون جونگ کوک.
کوک: چ چی شده چرا اینطوریی؟
ته : محموله ها ( نفس نفس میزد)
کوک: بنال دیگه ( داد )
ته : محموله ها لو رفتن الان هم دست پلیسن .
یکدفعه از توی آشپز خونه صدای شکستن یک چیز شیشه ای اومد .از توی حال آشپز خونه دیده میشد ، همون دختره لیوان رو شکست ، بهش ک کردم .
ته : مین یونگی رفته تا بفهمه کار کیه
* نیم ساعت بعد *
مین یونگی حراسون اومد داخل.
یونگی: پیدا کردم اون عوضی خیانتکار کیه
تهکوک: کیه ؟
یونگی: اون کسی که لومدن داده .....؟...هست
ادامه دارد....
۶.۹k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.